دیدار مدیر فروشگاه اینترنتی بیستک با مرشد زورخانه عباس شیرخدا !
دیدار مدیر فروشگاه اینترنتی بیستک با مرشد زورخانه عباس شیرخدا !
دیدار مدیر فروشگاه اینترنتی بیستک با مرشد زورخانه عباس شیرخدا؛ این ملاقات در حاشیه مراسم تجلیل و تکریم از ۶۰ سال زحمت سردم زورخانه توسط استاد فرامرز نجفی تهرانی مصادف با ماه مبارک رمضان ۱۴۰۱ هجری شمسی در زورخانه شهید حاج قاسم سلیمانی واقع در محله زیبا دشت دهکده المپیک تهران صورت پذیرفت!
( زورخانه شهید حاج قاسم سلیمانی ( ؛ سالن و مجموعه ورزشی در محله زیبا دشت تهران و بلوار شهرکرد واقع شده است و به صورت شبانه روزی به مراجعه کنندگان خدمات ارائه می دهد. این مجتمع یکی از پنج مجموعه ورزشی در محله زیبا دشت تهران می باشد و از نظر موقعیت جغرافیایی در نزدیکی مراکز مهمی مانند محل بازی کودکان، خانه موزه شهید مهدی پور و مرکز خرید گلستان و همچنین فروشگاه شهروند المپیک، پمپ گاز CNG سرچشمه، بوستان، بازار روز المپیک قرار گرفته است.
همواره کشور ایران با نام شیر مردان و پهلوانانش شهره بوده و منش پهلوانی نزد مردم جایگاهی بیش از قهرمانی داشته است. مر حوم ابراهیم هادی نمونه بارزی از این دسته بود.
وبلاگ بیستک؛ دراین مقاله قصد دارد به معرفی عباس شیرخدا ، شاهنامهخوان، شعرخوان، نوازنده ضرب، مرشد زورخانه بپردازد از این روی، شایسته دیدیم که سراغ یکی از نمادهای زنده این ورزش؛یعنی عباس شیر خدا که در آستانه هشتاد و پنجمین سال زندگی اش قرار دارد، برویم!
عباس شیرخدا، نماد زنده ورزش زورخانه ای، بیش از نیم قرن است که ورزش باستانی و صبحگاهی ما ایرانیها با نام این مرشد بنام پیوند خورده است. به همین خاطر، کمتر کسی است که با نام عباس شیر خدا آشنا نباشد.
عباس شیرخدا (زاده ۱۳۱۲ خورشیدی در تهران) شعرخوان، شاهنامهخوان، مرشد زورخانه ونوازنده ضرب در زورخانه می باشد. صدای عباس شیرخدا از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در برنامه های ورزشی بسیار پخش شده است.
بیش از نیم قرن است که ورزش باستانی و صبحگاهی ما ایرانیها با نام این مرشد بنام پیوند خورده است.به همین خاطر، کمتر کسی است که با نام عباس شیر خدا آشنا نباشد.او سالهاست که همه روزه با نواختن ضرب زورخانه و خواندن اشعار حماسی با صدایی رسا و تاثیرگذار مهمان هم میهنان سحرخیز است و شهرتش از گذشته تاکنون زبانزد بوده است. عباس شیرخدا در حماسه خوانی سبکی مخصوص دارد و ضرب زورخانه را با سرانگشتی هنرمندانه مینوازد. به جرات میتوان گفت که شیرخدا مشهورترین حماسه خوان کشورمان است .
با او که خوش صحبت است از کودکی اش آغاز کردیم و تلاش کردیم زیر و بمهای ورزش زورخانه ای را به مدد دانش و تجربه بالای او در این ورزش بشناسیم؛ او که میگوید بیش از ۷۰ بار شاهنامه را از اول تا آخر خوانده و با منش پهلوانان بنام ایران زمین زندگی کرده است.
شروع فعالیت :
-
خوانده شاهنامه و ضرب زدن را از دوران مدرسه شروع کرد، زمانی که ۷ ساله بود جلوی صف شاهنامه می خواند و همانجا روی میز هم ضرب می زد، سپس در همان مدرسه صبا یک زورخانه با نام شیرخدا درست کردند، صبح ها ضرب میگرفت و دانش آموزان ورزش می کردند …
-
نمره هندسه و حساب اش خوب نبود و اکثر مواقع صفر می شد، می گوید روزی که یک یا دو می گرفتم خوشحال تر بودم، برای اینکه معدلم بالا برود شاهنامه می خواندم و برای آن نمره ۲۰ می شدم بیست ها به من نیرو میداد و با همین نمره ها از رادیو و تلویزیون سر در آوردم!
-
در همان زمان مدرسه از طریق یکی از معلم هایش بنام پرویز ولی زاده که پسرش گوینده شبکه ورزش رادیو بود به این سازمان وارد شد و به اجرا پرداخت.
-
” اولین بار که صدایم از رادیو پخش شد، چون برنامه زنده بود، همان شب ده جا عروسی دعوتم کردند، من هم شعرهای عروسی را درست کردم و برای دوستان خواندم. ولی آن شب هرچه خواندم به افتخار رادیو ایران خواندم.الان هم معتقدم رادیو ایران، سرور همه رادیوهاست! “
آشنائی پهلون تختی و شیرخدا!
عباس شیرخدا از دوستان جهان پهلوان تختی که دو سال کوچکتر از ایشان بود ه است.
آقای تختی خدا رحمتشان کند، وقتی از المپیک تشریف آوردند، من دعوتشان کردم و یک دهن برایشان به این مضمون خواندم : جهان پهلوان تختی نامدار، که هست از برای جهان افتخار. تختی آمد جلو و گفت برای من نخوان گفتم آقای تختی شما پهلوان دنیایید، شما بازوبند طلا دارید، من برای شما نخوانم پس برای چه کسی بخوانم؟ یک گل به من داد و گفت : از مولا علی بخوان. من از همان جا خاطرخواه این آقای تختی شدم.
از نظر معماری زیباترین بنای زورخانه در تهران کجا ست؟
زورخانه بانک ملی که زنده یاد کاظم کاظمینی آن را بنا کرد و از قدیم هر مهمانی میآمد او را برای دیدن این ورزش به آنجا میبردند. آن زورخانه اول خیابان فردوسی است و هنوز هم دایر است.
چرا زورخانه ها گنبد دارند؟
یک علتش به خاطر پرتاب بلند میل به بالاست که به سقف نخورد و یک علتش هم این است که در زمان گذشته وقتی گلریزان میشد، اگر یک پهلوان پایتختی به زورخانه دعوت می شد از بالای گنبد، از میان پنجرههای هشت پر، گل روی سرش می ریختند. به این کار گلریزون می گفتند. آن گلریزان با کاری که الان به نام گلریزان انجام می دهند، خیلی فرق داشت. گنبدها به خاطر پنجره های هشت پرشان نور طبیعی زورخانه را هم تامین می کردند.
بزرگ ترین زورخانه ای که دیده اید کجا بوده؟
به تازگی در مشهد زورخانه ای ساخته اند که بزرگ است، گودش هشت ضلعی است و ۴۰ ورزشکار در آن جا می شوند. به نظرم از جهت بزرگی در ایران دومی ندارد.
قدیمی ترین زورخانه تهران کدام است؟
زورخانه باشگاه نیرو، شادی و زورخانه کوچه غریبون. در یزد هم زورخانهای به نام خواجه خضر هست که سالها پیش ثبت ملی شد.
شلوغ شدن بعضی زورخانهها به چه چیزی بستگی دارد؟
به خوش آوازی مرشد و به ویژگی های صاحب زورخانه. تمام زورخانه دارها عاشق کارشان هستند، سرمایه شان را گذاشته اند برای زورخانه تا بچههای من و شما بیایند ورزش کنند.
در و دیوار زورخانه معمولا به چه چیزهایی مزین است؟
قدیمها پرده قلمکار، قالیچه لچکی و چراغ فانوس بود. آینه و عکس پهلوانها هم از قدیم روی دیوارها نصب می شده و هنوز هم هست.
اصلی ترین کاربرد زنگ زورخانه چیست؟
یکی از زیباترین صداها در زورخانه زنگ است، وقتی پهلوان و پیشکسوتی به زورخانه می آید؛ یعنی همان کسی که چندین سال زحمت کشیده، آدم تربیت کرده، منش درست به مردم یاد داده داخل که میآید برایش زنگ می زنند. دوم این که وقتی میاندار برنامهاش را در گود عوض می کند آن وقت هم مرشد زنگ می زند.
وقتی یکی وارد زورخانه می شود و مرشد زورخانه زنگ نمی زند معنی دارد ؛ به اصطلاح واردش می کند.در اینجا می گوید: صفای قدمت…. یکی دیگر می آید و مرشد می گوید: خوش آمدید.بر جمال علی صلوات … و همه صلوات می فرستند، ولی یکی می آید مرشد فقط میگوید خوش آمدید… ، هر کدام از اینها که وارد زورخانه می شوند جایگاه بخصوصی دارند،. این جایگاه را فقط مرشد می داند. یادم است یکبار یک جوان لاغری به زورخانه ما آمد، به مرشد گفتم بزن به زنگ. همه گفتند آقای شیر خدا این ورزشکار نیست. گفتم ایشان اصل پهلوان است و۲۴ تا مدرسه درست کرده و بچههای من و شما دارند در آن درس میخوانند.
بزرگ ترین و زیبا ترین زنگی که دیدید کدام زنگ بوده؟
بهترین زنگ را در زورخانه بانک ملی دیدم. سه زنگه بود، سه تا زنگ روی هم که وقتی میزدی سه نوع صدا میداد. الان باشگاه علی نعیمی هم که به نام باشگاه پهلوان پور شناخته می شود، زنگ زیبایی دارد. همان طور که می دانید جنس زنگها از برنج خالص است.
لباس ورزشکاران زور خانه به چه شکلی باید باشد؟
در گذشته ورزشکاران باستانی بدون لباس و فقط با شلوارهای طرح دار ورزش باستانی، وارد گود می شدند. این به نوعی رهایی از قید و بندها معنی می داد که از سنت های گذشته و فرهنگ جوانمردی به ارث رسیده بود.
در هر محله ای عدهای فقط با لنگ وارد گود می شدند و بدن شان بیرون بود. آن زمان بدن را از تصاویر برگرفته از داستان ها و شخصیت های شاهنامه خالکوبی می کردند، اما این روزها این مساله کم شده و فقط در بعضی زورخانه ها لخت می شوند. حالا هم که تلویزیون زیاد تصاویر زورخانه ها را پخش می کند، بیشتر با لباس به گود می روند.
چرا «در» زورخانه کوچک و کوتاه است؟
کسی که به زورخانه می آید از همان ورود خم می شود و خود را کوچک می کند. او درواقع با این کار خود را می شکند و کبر و غرورش را از بین می برد.
شما برای سینما هم ضرب نوازی کردهاید؟
تمام ضرب و زنگ های فیلم قیصر را من زده ام. سالی که می خواستند موسیقی قیصر را بسازند چند بار در چند ارکستر تلاش کردند آن را اجرا کنند، اما نشد. سراغ تعداد زیادی مرشد رفتند آنها هم نتوانستند بزنند.این شد که سراغ من آمدند. هر جا بازیگران پای شان را می کوبند، من وسط ضرب زدم تا حرکت با تعداد دفعات ضرب جور در بیاید برای فیلم های دیگر مثل داش آکل ضرب نزدم و سعی کردم دیگر وارد سینما نشوم.
اسفندیار منفرد زاده بارها گفته که خروش موسیقی فیلم قیصر با نوای زنگ و ضرب استاد حاج عباس شیرخدا بوده است.
چرخیدن چه سبکهایی دارد؟
چرخ چمنی داریم، قجری، تیز، تک پر و سه پر. وقتی مرشد میکوبد ورزشکار باید پاهایش را بالا و بعد پایین جفت کند.
مردم میتوانند برای اوقات فراغت سراغ زورخانهها بروند؟
در باغ موزه قصر زورخانه ای هست که ورود به آن برای عموم آزاد است و خانوادهها و حتی خانمها هم برای دیدن ورزش زورخانه می توانند در آنجا حضور پیدا کنند. علاوه بر آن در طول هفته و به خصوص آخر هفته خیلیها مثل پدر و پسرها یا پسرهای جوان که دوست دارند تابستان در محیطی سالم و گرم و صمیمی حضور داشته باشند، می توانند به زورخانه ها بیایند. هم اکنون در هر محله دو تا سه زورخانه هست، ولی اگر خانواده با هم بخواهند بروند زورخانه فقط به زورخانه قصر می توانند بروند.
بهترین وقت رفتن به زورخانه چه زمانی است؟
زورخانه ها از ساعت هشت شب باز هستند، جمعه ها هم از ۱۰ صبح. به بعضی از زورخانه های شهر هم باید با تماس قبلی بروید؛ چون یک روز در میان باز هستند.
مهم ترین مشکلات مرشدها چیست؟
مرشدها یک عمر ضرب گرفته اند، اما از کمترین چیزها مثل بیمه محروم هستند. داستان شان غم انگیز است،. انگار هیچ وقت مسئولان نمی خواهند به فکر مرشدها باشند و به دردشان برسند. خوشبختانه ساخت خیلی از زورخانه ها را مدیون شهرداری هستیم. شهردار تهران در این چند ساله به ساخت این بناها که آثارملی ماست، اهمیت زیادی دادهاند و خیلی از آنها را مرمت و به آنها رسیدگی کرده اند.
خانم مهین قربانپور همسر استاد عباس شیرخدا:
سال ۱۳۵۴ ازدواج کردیم. ما هم در محله مولوی زندگی می کردیم اما اصلاً همدیگر را ندیده بودیم و نمی شناختیم.
صبح ها قبل از اینکه به مدرسه بروم مادرم من را بیدار می کرد تا برنامه ایشان را ببینم. خدابیامرز مادرم به کارهای شیرخدا علاقه داشت. خلاصه هر روز صبح با صدای ایشان از خواب بیدار می شدم. آنوقت ها هیچ وقت فکر نمی کردم روزی همسر شیرخدا شوم. تا اینکه خواهرشان من را در یک مراسم دیدند و خواستگاری کردند. چون ۲۲سال اختلاف سن داشتیم ابتدا پدرم مخالف بود اما به دلیل علاقه مادرم و خودم این وصلت سر گرفت.»
همسر استاد آرشیو کاملی از برنامههای او تهیه کرده است و می گوید: «در تمام این سال ها زندگی خوبی در کنار هم داشتیم. من تمام برنامههای ایشان را از رادیو و تلویزیون ضبط می کنم.» حاصل این ازدواج ۳ فرزند و ۳ نوه است که همسر استاد درباره آنها می گوید: «شیرین، شبنم و فرهاد فرزندان ما هستند. هر سه هم ازدواج کردهاند و هرکدام یک فرزند دارند.»
چکیده بیانات استاد :
-
پدربزرگ من اهل شعرخوانی و ورزش بود.
-
بچه مولوی هستم، بازارچه سعادت. به ما میگویند بچههای پایین!
-
۷۰ بار شاهنامه را از اول تا آخر خواندهام!
-
در زورخانه آدم نانجیب را راه نمیدهند!
-
مدال زیاد گرفته ام، اما سعی میکنم مدال افتخار بگیرم!
-
هیچ مرشدی در ایران نیست که خواندنش را با بسمالله و نام خدا شروع نکند و هیچ مرشدی هم پیدا نمیشود که در وصف ائمه اطهار نخواند!
-
خوشحال هستم که نام مولایم حضرت ابوالفضل (ع) را یدک میکشم.
-
غلامرضا تختی را برادر خود و تک خال جوانمردان کشور می دانم.
-
معتقدم با همه تلاشم در عرصه نواختن ضرب زورخانه و شاهنامه خوانی وارثی در این عرصه ندارم، هر چند نزدیکانم در این راه گام برمی دارند.
-
از اینکه نتوانسته ام پدرم را ببینم و در آغوش بکشم و تا کنون بگم ” بابا ” بسیار ناراحتم!
-
بیشتر زحمات ما را دایی هایم کشیدند.
-
مادرم هم مربی قرآن و زنی بامرام و مشتی بود.
-
ورزشکاران ما در حال حاضر بسیار خوب هستند ولی نمی توانند تختی شوند، چون جوانمرد بود!
-
حماسه خوانی من تنها به مدرسه و باشگاه ختم نشد و حتی در زمان جنگ تحمیلی هم مورد استفاده قرار گرفت!
-
در حال حاضر از «حسن شیرخدا» فرزند برادرم که از قاریان برجسته قرآن کشور است، برای ادامه راه این هنر دعوت کردم و معتقدم تنها کسی که بتواند این هنر را ادامه دهد اوست!
-
ایام نوروز که میشود زمانی که خانواده و یا میهمانان پسته می خورند، من غصه می خورم؛ به دلیل اینکه به خاطر صدایم نمی توانم از این گونه تنقلات بخورم!
-
خدا را شکر به خواستههایم رسیدهام، اما آرزوی من سلامتی ورزشکاران است، مخصوصا افراد مریضی که در بیمارستانها چشم به راه بهتر شدن هستند!
-
تلخ ترین خاطره من زمانی است که از رادیو شنیدم آقای تختی فوت کرده است!
-
برای اجرای برنامه به کشورهای فرانسه و چین رفتم. در المپیک یا میادین جهانی هنوز همراه ورزشکاران نرفته ام. تا به حال تقاضای همراهی نکردم، اما اگر مرا با خودشان ببرند بیشتر روحیه و انرژی می گیرند. چه خوب بود که از سوی دوستان برای اینگونه مسابقات دعوت می شدم!
-
مسابقه پرسپولیس و استقلال بود که برای بیش از ۱۰۰ هزار نفر در استادیوم آزادی خواندم.
-
در ورزش یک چیزی به نام انسانیت وجود دارد. تاکنون کسی نگفته از شیرخدا که ۵۰ سال کشتی مملکت را همراهی کرده، تقدیر شایسته ای کنیم. من کوچک ترین توقعی ندارم ولی باید به رسم جوانمردی به این مسائل اهمیت داد.
-
خاطرخواه نوعی از موسیقی هستم که مذهب جعفری در آن باشد!
-
آقای حسین رضازاده نام ابوالفضل (ع) را از زورخانه وام گرفت و توانست قهرمان جهان شود.
-
رهبر فرموده اند که آن روح معنوی عرفانی را که در این ورزش هست حتما حفظ کنید.
-
کارمند مخابرات در امجدیه بودم و چند سالیست که بازنشسته شده ام!