حضور مدیر بیستک در نمایش تئاتر ” در گوش سالمم زمزمه کن ” پردیس تئاتر شهرزاد!

حضور مدیر بیستک در نمایش تئاتر ” در گوش سالمم زمزمه کن ” پردیس تئاتر شهرزاد!
نویسنده: ویلیام هنلی
مترجم: حسینعلی طباطبایی
بازیگران: ایرج راد، سعید امیرسلیمانی
بر اساس کارگردانی : زنده یاد جعفر والی
درگوش سالمم زمزمه کن، بودن یا نبودن مسئله این نیست؟!
نمایش “در گوش سالمم زمزمه کن” با بازی سعید امیرسلیمانی و ایرج راد دو بازیگر شناخته شده تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران،پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه رفت.
خلاصه داستان : «در گوش سالمم زمزمه کن» که براساس کارگردانی جعفر والی هنرمند فقید تئاتر اجرا می شود ماجرای دو پیرمرد مهاجر است که می خواهند خودکشی کنند، اما تصمیم می گیرند به همین بهانه از روز آخری که زنده هستند، حسابی لذت ببرند!
به گزارش وبلاگ بیستک ، این نمایش که در سال ۹۵ با تنظیم و اقتباس زندهیاد جعفر والی تمرین شده بود و به علت درگذشت کارگردان روی صحنه نرفت، با تلاش دو هنرمند پیشکسوت بازیگر و بر اساس کارگردانی جعفر والی اجرای خود را در پردیس تئاتر شهرزاد آغاز میکند. این اثر نمایشی قرار بود سال ۹۵ با تنظیم و اقتباس زنده یاد جعفر والی برای سومین بار اجرا برود که متاسفانه اجل به این هنرمند مهلت نداد و به دلیل فوت والی اجرای کار منتفی شد.
حالا بعد از گذشت چند سال ایرج راد تصمیم گرفته کار ناتمام این هنرمند را به ثمر برساند و براساس کارگردانی زنده یاد والی این اثر نمایشی را با بازی خودش و سعید امیرسلیمانی به صحنه ببرد. دو هنرمند پیشکسوت تئاتر بعد از سال ها با این نمایش مجددا در کنار هم قرار گرفتند و در روزگاری که فرصت برای اجرای جوان ترها بیشتر از پیشکسوتان در تئاتر فراهم است این اثر نمایشی را برای اجرا آماده کرده اند.
در گوش سالمم زمزمه کن نوشته ویلیام هنلی است که با بازی ایرج راد و سعید امیرسلیمانی آماده شده است و با ادای احترام به حسینعلی طباطبایی، کارگردان، نویسنده و مترجم اهوازی، روی صحنه پردیس تئاتر شهرزاد رفت. دکتر حسینعلی طباطبایی که سال های بسیاری را به تعلیم جوانان تئاتری شهر اهواز گذراند، نسلی از نامداران تئاتر، سینما و تلویزیون ایران را از خود به یادگار گذاشته که در عرصه های مختلف هنرهای نمایشی، از بازی و کارگردانی تا تدریس و ترجمه و تألیف درخشان ظاهرشده اند.
آرام طالشی دستیارکارگردان، بهمن وخشور طراح پوستر و گرافیست، اختر تاجیک عکاس، مهران زاغری طراح نور و صدا و صحنه ، زهرا شایان فر و محمد وفایی روابط عمومی و تبلیغات این نمایش هستند.
ایرج راد : این نمایش سال ۱۳۹۵ به کارگردانی زنده یاد جعفر والی تمرین شده بود و به علت درگذشت او روی صحنه نرفت. سال گذشته من و سعید امیر سلیمانی برای یاد بود همزمان با سالروز درگذشت جعفر والی، سه جلسه نمایشنامه خوانی در تالار استاد عباس جوانمرد خانه تئاتر اجرا کردیم که خوشبختانه با استقبال تماشاگران رو به رو شد. سپس طبق پیشنهادی که به امیرسلیمانی دادم و طبق دینی که داشتیم او قبول کرد و یک ماه و نیم تمرین کردیم و کار اجرا رفت.
راد عنوان کرد: از نقشی که در این نمایش ایفا میکنم راضیام و همیشه دوست داشتم با بازی این شخصیت روی صحنه بروم اما در کل مهم ادای دین به جعفر والی بود. درباره ارتباط با سعید امیرسلیمانی هم باید بگویم سال های سال با هم دوست هستیم و در کارهای متفاوتی تعامل داریم. امیرسلیمانی قبلاً در گروه آقای والی بود و همین نمایش ۵۰ سال پیش ضبط تلویزیونی شده بود. خودش در آن کار نبود اما در جریان اجرای آن بود. به یقین ارتباط من و سعید امیرسلیمانی در فرآیند به اجرا رسیدن این نمایش بی تاثیر نیست.
واکنش تماشاچی :
-
هنرمندانی که سنی ازشان گذشته و بازی زندگی واقعی شان را بازی کرده اند، حالا همین بازی را روی صحنه و برای تماشاچی دوباره بازی می کنند و لذت و تفکر ارائه می دهند.
-
آواز های آقای ایرج راد لطف تماشا را بسیار زیاد تر کرده است و تسلط بر صحنه و قدرت بازیگری تماشایی هستند.
-
نمایشی عالی ،تاثیرگذار و گیرا!
-
بازی جناب راد من رو میخکوب کرد .این حد تسلط در ذهن نمیگنجه٫ در یک کلام فوق العاده و درجه یک!
-
خیلی خووووب بود، آدم همین که فقط بازی این دو عزیز رو می بینه واقعا لذت می بره و حال دلش خوب می شه، نمایش هم خوب بود، تسلطشون به کار، حس نکردن کوچکترین استرسی، و درنهایت تواضع و افتادگیشون یک ساعت دلنشین رو برام رقم زد، ممنون که هنوز تو این ناامیدی دارید تو این هوا نفس می کشید؛ البته دلمم بابت این همه شکسته شدن آقای راد بدجور گرفت، کاش این عزیزان همیشه بودن، سالم و سرحال، ای کاش…!
-
هرچقدر که به تجربه کاریم اضافه می شود بیشتر به این موضوع پی می برم که کسی می تواند در کارش بزرگی کند که از پایین ترین لایه های کاری شروع کرده باشد، سختی ها را دیده باشد و خودش را از میان همه مشکلات به جلو هدایت کند. پرشهای بلند و پشت سر هم باعث می شود زود نفستان بگیرد. هر چند در حوزه منابع انسانی و رفتار سازمانی این جملات نگارش شدند ولی چقدر وصف حال تاتری بود که با هنر نمایی اساتید “راد” و “امیر سلیمانی” بر روی صحنه رفت.
-
تئاتر امشب تعریف جامعی بود از در اختیار داشتن صحنه توسط بازیگر!
-
بازی دو بزرگوار و پیشکسوت عزیز انقدر عالی بود که نیازی به تعریف اضافه ای ندارد.
-
نمایشنامه برای درک حس و حالی از دوران بعد از میانسالی واقعا دل نشین بود و آقای راد که آنقدر عزیز و دوست داشتنی هستند تماشای ایشون در نقش سبیل واقعا دل انگیز بود .
-
طراحی صحنه چندان جالب نبود و به نظر من نورپردازی کار میتونست بهتر باشه .
-
نمایش را دیدیم و حظ بردیم از این همه هنر و بزرگ منشی، جاذبه صحنه رو در تک تک کلمات و حرکات شما حس کردیم و دلمون شاد شد که شما عزیزان رو پایدار و قرص و محکم روی صحنه دیدیم، خدا حفظتون کنه ایشالا … سپاسگزارتونیم … برقرار باشید انشالا …
-
درود فرستادیم به روح بزرگ و بهشتی استاد جعفر والی!
-
به ذهنمون می سپاریم که “چشم دریچه روحه”!
-
من این نمایش رو ندیدم ولی چند تا نکته در موردش برام جالبه:
یکی این که این دو عزیز پیشکسوت که عمر حضورشان روی صحنه احتمالاً به نزدیک یک قرن میرسد با کمال تواضع نام رفیق قدیمیشان زنده یاد والی -که احتمالاً سالها پیش این اثر به کارگردانی ایشان روی صحنه رفته است- را زنده نگه داشته اند و نام ایشان را به عنوان کارگردان درج کرده اند. در زمانه کپی کاری های پنهان و دعوا بر سر عناوین این اقدامی قابل توجه است.
-
و دیگری حسرت این که بسیاری از هنرمندان پیشکسوت که سابقۀ چند دهه کار تئاتر دارند پس از حضور در آثار سینمایی یا تلویزیونی خواسته یا ناخواسته از تئاتر فاصله می گیرند و نسل جوانتر مثل ما از بازی شان روی صحنه خاطره ای ندارند. یادم هست در مراسم تشییع زنده یاد پورحسینی آقای رضا بابک گفت قرار بود با ایشان یک نمایشنامه دو پرسوناژه کار کنیم که نشد (تصور کنید که چه صحنه با شکوهی می شد!)
-
حضور این عزیزان پیشکسوت چه در آثار این چنینی و چه در آثار دیگران هم برای بازیگران جوان آموزنده است و هم برای تماشاگران جوان غنیمت و هم برای خودشان یادآور روزگار روزهای خوب تئاتر!
-
امشب اومدم دو تا مرد بزرگ هنر این مملکت رو روی صحنه ببینم که دیدم و کیف کردم و لذت بردم. اما خود کار، متن و اجرا خیلی تو سلیقهٔ من نبود، که اصلاً مهم نیست، من کیفم رو کردم!
-
درود بر استاد ایرج راد عزیز و استاد سعید امیرسلیمانی نازنین!
-
وقتی که بازیگر خاک صحنه رو خورده باشه، تماشاگران میتونند یک بازی یک دست و روان ببینند و لذت ببرند!
-
یک اجرای درجه یک و تر و تمیز ،، واقعا دود از کنده بلند میشه هنوز!
-
زنده یاد جعفر والی این نمایشنامه را برای اجرا، اقتباس و ایرانی کرده بود.
-
«بودن یا نبودن مسئله این نیست؟» مفهوم کلی نمایشنامه است و داستان شکل دراماتیکی به آن صورت ندارد.
-
به محض ورود مبهوت شدم،همه چیز درست و چشم نواز و لذت بخش بود. پیداست وقتی کار دست کاردان باشه همینم میشه!
-
دست مریزاد جناب ایرج راد!
-
فقط حیف حیف که سالن تئاتر شهرزاد بی کیفییت و کوچک بود !
-
اجرا عالی و لذت بخش بود.
-
دو پیشکسوت که اتظارات بیننده را به طور کامل برآورده کردند.