خبري, سياسي

تکنیک های عملیات روانی رسانه ای واترگیت و فیلم ۳۰۰ در بیسمگ ( مجله بیستک) !

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR00

تکنیک های عملیات روانی رسانه ای واترگیت و فیلم ۳۰۰ در بیسمگ ( مجله بیستک) !

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR01

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR01

بررسی تکنیک های عملیات روانی رسانه ای واترگیت و فیلم ۳۰۰ ؛ شاید کمتر کسی باور کند میلیون ها واژه ای که روزانه از سوی دستگاه های رسانه ای و تبلیغاتی غربی به سوی ما شلیک می شود، از پشتوانه نظری و علمی دقیق در حوزه های روان شناسی، جامعه شناسی و علوم ارتباطات برخوردار است! بدیهی است، برای ایفای نقش یک مخاطب آگاه و کاوشگر و نه مخاطبی منفعل و از پیش باخته، باید با دانش، تئوری و تکنیک های عملیات روانی آشنا شد.

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR02

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR02

سورین و تانکارد ( 1991 ) دو صاحب نظر علوم ارتباطات، توسل به شوخی، استفاده از جاذبه های جنسی و هیجانی، تکرار و برجسته سازی را از مهمترین روش های مورد استفاده رسانه ها در عملیات روانی و اقناع می دانند. آنان با مرور ادبیات تبلیغات اقناعی رسانه ها و به ویژه رادیو، نشان داده اند که برجسته سازی، شایع ترین روش مورد استفاده رسانه ها است.  آنان در خصوص استفاده رسانه ها از این روش به نقل از کورت لنگ و گلاریز، از پیشگامان فرضیه برجسته سازی رسانه ای می نویسند :  رسانه های جمعی توجه را به موضوعات خاص سوق می دهند.  آنها از چهره های سیاسی تصاویر عمومی می سازند. آنها همواره موضوعاتی را مطرح می کنند که افکار عمومی ناگزیر باید درباره آنها فکر کند.  بنابر این عملیات روانی یعنی گزینش برخی اخبار، اطلاعات و تصاویر و برجسته سازی و تکرار آنها! مدعی شده است که راجرز و دیرینگ برجسته سازی را فرآیندی می دانند که با آن رسانه های همگانی اهمیت نسبی موضوع و تأثیر گوناگون را به مخاطب منتقل می کنند.

دنیس مک کوئیل خاطرنشان می کند:

 فرآیند برجسته سازی به سه اولویت متفاوت مربوط می شود.

اولویت اول در گروه سیاسی یا سایر گروه های ذی نفع جای می گیرد.

اولویت دوم رسانه ها است که ارزشهای خبری و سلیقه های ملموس مخاطبان در آن تأثیر می گذارد و به آن شکل می دهد.

اولویت سوم از آن همگان است که تصور می شود تحت تأثیر رسانه ها هستند.

بن اچ بگدیکیان درباره تأثیر برجسته سازی وسایل ارتباط جمعی می گوید : در میان صاحب نظران علوم سیاسی، این نکته بدیهی است که رسانه ها نمی توانند به مردم بگویند چگونه بیندیشند، آنها می گویند که به چه بیندیشید، آنچه رسانه ها گزارش می دهند در دستور کار مردم قرار می گیرد و آنچه مسکوت می ماند ممکن است برای همیشه فراموش نشود، اما امکان دارد زمانی که سخت به آن نیاز است در دسترس مردم قرار نگیرد . به این ترتیب در برجسته سازی به شهروندان القا می شود که اولویت های فکری آنها چه چیزهایی است و این تعیین اولویت، تا حدودی تعیین اولویت افکار عمومی در جامعه نیز خواهد بود.

 

»  ماجرای واترگیت – Watergate scandal  «

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR03

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR03

گلادیس انگل لنگ و کورت لنگ که رابطه میان مطبوعات و افکار عمومی را در بحران مطالعه کردند، اعتقاد دارند، باید مفهوم اولویت گذاری را در راستای فرآیند برجسته سازی مورد توجه قرار داد . این دو محقق مراحلی را برای فرآیند برجسته سازی مطرح می نمایند:

۱ – مطبوعات برخی رویدادها یا فعالیتها را پر اهمیت می کنند و آنها را برجسته می کنند.

۲ – موضوعات متفاوت برای جلب توجه به نوع و میزان پوشش خبری متفاوتی نیاز دارند .واترگیت موضوعی دور از ذهن و ناآشنا بود بنابراین پوشش گسترده ای برای جلب توجه عموم به آن صورت گرفت.

۳ – رویدادها و فعالیتها باید قالب دار باشند و یا به عبارتی بتوان حوزه ای از معانی را به آنها نسبت داد .به طوری که قابل فهم شوند، واترگیت نیز در ابتدا به قالب موضوعی حزبی در مبارزه انتخاباتی درآمد.

۴ – زبان مورد استفاده در رسانه ها می تواند بر درک اهمیت موضوع اثر بگذارد.  در ابتدا از موضوع واترگیت، تحت عنوان کاری غیراخلاقی نام برده می شد که ترفندی در جهت بی اهمیت جلوه دادن آن شد، تا بعدها اهمیت بیشتری به موضوع تحت عنوان » افتضاح « داده شود.

۵ – رسانه ها، فعالیتها یا رویدادهایی که مورد توجه قرار گرفته اند را به نهادهای ثانویه وصل می کنند که موقعیت آنها در منظر سیاسی به خوبی قابل تشخیص است.  در قضیه واترگیت هنگامی که موضوع به نهادهای ثانویه مانند نیاز به روشن شدن حقایق و یا اعتماد به حکومت پیوند خورد، به جهت گیری مردم کمک شد.

-۶ هنگامی که اشخاص معروف و معتبر درباره موضوعی صحبت می کنند، فرآیند برجسته سازی صورت میگیرد.

برای مثال هنگامی که قاضی واقعیت واترگیت را گفت، اثر قاطعی بر مردم و دیگر اشخاص مهم از جمله بعضی از جمهوری خواهان گذاشت!

رد پای تکنیک برجسته نمایی را می توان به راحتی در بیشتر طرحهای عملیات روانی آمریکا علیه ایران یافت.

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR05

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR05

امروزه، کمتر خبر، پیام، گزارش یا تحلیلی در رادیوهای ضد ایرانی پخش می شود که در آن، یک یا چند نارسایی اقتصادی، اجتماعی، اداری و امنیتی در ایران برجسته نشده باشد . برای مثال آنان حادثه ای مانند وقوع یک تصادف خونین در جاده های ایران را به بهانه ای برای پخش ساعت ها برنامه در خصوص ناکارآمدی و بی توجهی دولت اسلامی در حفظ جان شهروندانش تبدیل می کنند. یا غرق شدن چند نفر در دریای خزر را برجسته می سازند و آن را به وسیله ای برای تبلیغ علیه نهادهای انقلابی که مانع شنا کردن مردم در سواحل امن می شوند، تبدیل می کنند. حتی کارشناسی را هم دعوت می کنند تا پیرامون این حادثه به گفت و گو بنشینید!

بزرگ نمایی آمار بیکاران ( گاهی تا ۳۰ درصد)، بیش از حد نشان دادن آمار طلاق، برجسته سازی آمار خودکشی و انتساب آن به نارضایتی عمومی، کودک آزاری و مرتبط کردن آن به نبود آزادیهای جنسی، اغراق در آمار زندانیان  (حتی تا چند برابر)، بزرگنمایی فرار دختران از خانه و برجسته سازی اعتراضات صنفی از روشهای دیگری است که دستگاه عملیات روانی آمریکا از آن استفاده می کند.

( نام گذاری معکوس )

این شیوه تبلیغاتی از روشهای بسیار رایج تبلیغات غرب است . در این روش تلاش می شود به تناسب هدفهای تبلیغاتی برای مفاهیم نام گذاری شود.البته زیاد لازم نیست برای بعضی از این موارد به رسانه های خارجی توجه کنید ! کم نیستند رسانه های داخلی و مطبوعاتی که صد برابر بهتر و بیشتر از بیگانگان سیاه نمایی می کنند!

» استعمار «، در لغت به معنی طلب آبادی و عمران است؛ اما غرب این کلمه را  به عنوان مثال در مورد تسخیر و اشغال کشورها به کار گرفته و امروز حتی در اثر تکرار این کاربرد معکوس، مفهوم واقعی کلمه عوض شده است.  چنین است کلماتی که در فرهنگ تبلیغات با مقاصد ویژه به کار گرفته می شود، مانند اطلاق کلمه  میانه رو که به رژیم های دست نشانده یا ثبات که به حفظ منافع غرب  کمک می کنند و یا  مدرنیزاسیون که به رواج صنایع مونتاژ اطلاق می گردد.

( عرفی سازی یا همراهی )

تکنیکی است برای متقاعد کردن مخاطب، با ترویج این پنداشت که مواضع مربوط، بیانگر درک عمومی و حس مشترک مردم است.  در این تکنیک، طراحان تبلیغات روانی با استفاده از زبان، عادات و آداب مردم عادی ( و نیز نوع لباس آنها در ارتباطات رو در رو، شنیداری و دیداری)  تلاش می کنند، دیدگاه مورد نظر خود را متناسب با ذائقه عامه مردم معرفی کنند. این تکنیک در مواردی که جمعیت هدف نسبت به زبان و آداب رسمی یا روشنفکرانه بدگمان است، بسیار مؤثر خواهد بود. نظام سلطه برای از بین بردن روحیه مقاومت ملت ها به خوبی از این تکنیک استفاده می کند.

کارول از نویسندگان آمریکایی در سال ۱۹۴۸ میلادی ابراز کرد: سیاست خارجی آمریکا تنها در آن صورت موفق خواهد بود که بتواند مردم دیگر کشورها را متقاعد کند که اهداف آمریکا همسو و هماهنگ با آرزوهای آنان درباره صلح، آزادی و حقوق شخصی و فردی است.

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR06

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR06

به عنوان نمونه، در دهه شصت قرن بیستم، در آمریکا جنبشی قوی ظاهر شد که هدف آن بیداری شهروندان سیاهپوست بود. این حرکت از شعارهایی مانند  » سیاه زیباست « استفاده می کرد به گونه ای که این شعارها وسیله ای شده بود برای بازسازی روحیه سیاهان که به دست نسلهای تبعیض نژادی تخریب شده بود. پایگاه مردمی و گسترش این حرکت و شور و هیجانی که از سوی مردم ابراز می شد، موجب شد که این گرایش ها در همه ابعاد اجتماعی و ارتباطی گسترش یابد.  بنابراین، تبلیغات و سیاستگذاران در آمریکا برای کنترل این جنبش تا اندازه ای با آن همراهی کردند.  در سینما، تبلیغات تجاری و مطبوعات نیز احترام به اقلیت ها و حق برابری آنها را تبلیغ کردند. اما در نیمه اول دهه ۱۹۸۰ همه این رویکردهای مثبت نسبت به سیاهان از بین رفت؛ چرا که تبلیغات توانسته بود در میان سیاه پوستان این تحول اعتقادی را به وجود آورد که مثلاً سیاه زیبا نیست بلکه تهدید است.  این تحول در نتیجه اجرای روش تشویق و تنبیه در قبال سیاهان به دست آمده بود.  به عنوان مثال دانشجویان دانشگاه کالیفرنیا الگوی ویژه ای را برای برخورد تبعیض نژادی اجرا می کردند.  آنها با اتومبیل خود به اتومبیل جوانان سیاهپوست می زدند، پلیس نیز همواره راننده سیاهپوست را جریمه می کرد، در نتیجه تصور افتخار به رنگ سیاه به سرعت رنگ باخت و کار به جایی رسید که مردان سیاه پوست جنایتکاران بالقوه تلقی می شدند و نوعی بدگمانی ملی نسبت به آنها شکل گرفته بود.

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR07

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR07

( تصویرسازی یا انگاره سازی )

انگاره سازی یکی دیگر از شیوه های عملیات روانی است که در نبرد رسانه ای از آن استفاده می شود. در این روش، نیروهای مهاجم سعی می کنند با ایجاد تصویری مطلوب از خود، تصویری مخدوش و ناموجه از نیروهای مدافع در اذهان مخاطبان ایجاد کنند.

کارل هوسمن در مورد انگاره سازی رسانه ها می گوید:  رسانه ها، فضایی ساختگی ارایه می دهند، برداشتی ذهنی از جهان که ضرورتاً با جهان واقعی منطبق نیست.  در رسانه ها، خبر، الزاماً همان چیزی نیست که اتفاق می افتد بلکه چیزی است که منبع خبری آن را ارایه می دهد.

نظر بیسمگ ( مجله بیستک ):  در انگاره سازی خبری، کارگزاران خبری، آگاهانه و با برنامه ریزی به تصویرسازی خبری یا انگاره سازی خبری دست می زنند، در انگاره سازی آنچه مهم نیست انعکاس واقعیت و رویداد است.  در اینجا هدف و ماهیت کار، استفاده از دستمایه واقعیت رویدادی برای ارایه تفسیری پنهان در لفاف است. یافته های پژوهشگران ارتباطات نشان می دهد که محتوی رسانه های ارتباط جمعی، برنامه اجتماعی و سیاسی عموم را تعیین می کند.

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR04

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR04

هنری کسینجر، وزیر خارجه سابق آمریکا درباره قدرت رسانه های خبری در تعیین مهمترین مسایل مورد توجه عموم اظهار داشت که:  هیچ گاه به محتوی اخبار شب توجه ندارد، بلکه تنها به آنچه که مورد پوشش قرار می دهند علاقمند است تا آن چه در معرض دید مردم قرار می دارند.

برنارد کوهن نیز معتقد است که شاید رسانه های جمعی اکثر اوقات در تعیین آنچه مردم فکر می کنند موفق نباشند؛ اما به نحوی حیرت انگیز در تعیین آنچه که خوانندگان درباره آن فکر می کنند موفق اند! جهان در نظر افراد مختلف، گوناگون خواهد بود.  البته بسته به تصویری که توسط نویسندگان، ویراستاران و ناشران روزنامه های آنان برایشان ترسیم می شود.

برای هدایت افکار عمومی از واقعیات، انگاره هایی خلق می شود که تنها در راستای اهداف کارگزاران ارتباطی است.  مانند ایجاد انگاره ای از ایران در رسانه های آمریکایی و غربی که درصدد است ایران را کشوری خشونت طلب جلوه دهد.  این انگاره باعث می شود که در صورت تجاوز کشوری به ایران، افکار عمومی همسو با آن عمل کرده و به اعمال خلاف دیگران مشروعیت داده شود. همچنین، رسانه های غربی همواره از اسلام تصویری افسانه ای ارایه داده اند، افسانه ای برگرفته از داستانهای هزار و یک شب که مملو از حرمسرا، کاخهای سر به فلک کشیده، فرشهای پرنده، ثروتهای بی پایان، مبارزان و جنگجویان خشن و راهزنان بی رحم است. در تصویری که رسانه های غرب از اسلام ارایه می دهند، مسلمانان را افرادی بی رحم و با عقاید افراطی معرفی می کنند.

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR09

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR09

سالها پیش شایعه ای در گرفت که به نقل از مایکل براون عنصر وازده سیا می گفت، در اواخر دهه۸۰  طرح مبارزه با تشیع و جان نثاری معنوی مسلمانان در این سازمان مخوف تدوین شده است. مهم نبود، چقدر این شایعه صحت داشت، امر مهمتر تحقق این شایعه بود. جنبش جنگ طلب نومحافظه کار آمریکا زمان را مناسب دید. زمینه های تشکیل و تقویت طالبانی گری را طرح ریزی کرد.  ملایان افراطی و سنگ صفتی که آمده بودند تا چهره ای مخوف از اسلام ترسیم کنند . سناریویی که بر مبنای آن می توانستند دشمن برای آمریکا بتراشند.  طالبان رشد کرد و این غده سرطانی عمق افغانستان را بلعید. اکنون هنگام نقطه اوج فیلم دلخواه آمریکایی فرا رسیده بود. یک نفر باید کلید را فشار می داد و ۱۱ سپتامبر این گونه آفریده شد.  از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به این سو آمریکا هرچه خواست کرد و برای پیشبرد مقاصد یکجانبه گرایانه خود تا توانست، هراس و وحشت از اسلام را ریشه دار کرد . رویکرد مغرضانه رسانه های غربی سبب شد، مردم آمریکا و اروپا به اشتباه گروه های مسلح و تندرویی همچون القاعده را نمایندگان واقعی مسلمانان و دین اسلام بپندارند.

غربیها اسلام را معمایی ناشناخته و پدیده ای عجیب و غریب و مملو از افسانه تلقی می کنند . آنها عقیده دارند اسلام مشوق اعمال و رفتارهای غیرمنطقی و افراطی است.  چنین برداشتی غیر از ارایه اطلاعات نادرست درباره اسلام و درک اشتباه از آداب و رسوم و فرامین این دین، دلیل دیگری ندارد. رسانه های جهان شاهد انتشار گزارش سر بریدن گروگان هایی با ملیت های مختلف به بهانه حضور هم میهنان آنها در عراق بود که به ویژه انتشار تصاویر این جنایات از برخی شبکه های تلویزیونی، بخش عظیمی از مردم دنیا را تحت تأثیر قرار داد. جالب آنکه در این تصاویر، مردان نقابدار سیاهپوشی که سر می برند، در پشت خود پرچم» محمد رسول الله « و » لااله الاالله « را نصب کرده بودند و پیش از کشتن گروگانها، فریاد » ا… اکبر « سر می دادند. روشن است که این تصاویر چه  تأثیر قابل توجهی در ایجاد نفرت از دین اسلام دارد. وقتی یک شهروند فیلیپینی یا آمریکایی و اروپایی، تنها شناختش از اسلام را با چنین فیلم هایی که از تلویزیون مشاهده می کند، دریافت کند، تصور کنید چه دیدی از اسلام و مسلمانان در ذهن خود پیدا می کند؟

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR08

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR08

انگاره سازی هالیوود در فیلم 300 نیز در نوع خود قابل ملاحظه است؛ در این فیلم نظام سیاسی هخامنشی قائم به شخص و خشایارشاه به نام خدای خدایان معرفی می شود در حالی که هخامنشیان اولین نظام فدراتیو را تأسیس کرد و بر اساس اعتقاد به آیین زرتشت، اهورامزدا را خدای خدایان می دانسته اند.  از طرف دیگر، یونانی های قبل از میلاد به چند خدایی مثل خدای آفتاب، خدای سنگ و غیره اعتقاد داشتند.

 نظر بیسمگ ( مجله بیستک ):  فرمانده اسپارتی ها در انتها در انگاره ای فریبکارانه، مصلوب است و بقیه همچون حواریون نشان داده می شوند . سراسر مسیر نیز نشان دهنده عاشورا است و حتی امام زمان(عج)  را نیز نشان می دهند. اسب سفیدی در فیلم دیده می شود و از آنجایی که ما معتقدیم منجی ما با اسب سفید می آید، این می تواند نمادی از امام زمان (عج)  باشد. این مرد، زیباترین جوان اسپارتی را از پشت گردن می زند و می رود.  در حقیقت اینجا غرب می خواهد ترس و نفرتی جهانی نسبت به چیزی که از امام زمان (عج)  داریم به وجود بیاورد.  این سکانس پیشینه و پس زمینه ندارد و اصرار دارد که مرد را بدون چهره نشان بدهد، مردی که بی گناه ترین و معصوم ترین سرباز اسپارتی را از پشت گردن می زند.

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR10

Watergate media psychological operation techniques-BISTAC-IR10

با سپاس از : دکتر جعفر صابری & ASHTI &JAFARSABERI

دیدگاهتان را بنویسید